به نام خدا
جنگ نرم غرب در خلق بحرانهای اعتقادی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی به منظور تضعیف مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی ایران، هویدا گشته است.
دانلود این مقاله:
فرمت:WORD/DOCX
تضاد منافع دولت ایالات متحده آمریکا و نظام جمهوری اسلامی ایران باعث شد دولت آمریکا از آغاز با جمهوری اسلامی ایران مخالفت کند. برخی از سیاستمداران غربی بر این باور بودند که انقلاب اسلامی ایران به کشورهای چپ از جمله اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی گرایش دارد و این انقلاب بر مبنای اندیشههای کمونیستی شکل گرفته است.
ایران به لحاظ وسعت سرزمین، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بینالملل، قدرتی کمنظیر است که از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی نمیتوان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد. (ماهپیشانیان، ۱۳۸۹: ۳۴)
استراتژیها و تاکتیکها در جنگ نرم بر فعالیتها با صبغه اجتماعی و فرهنگی به منظور جلب و تسخیر قلبها، مغزها، عواطف و احساسات مخاطبان در جامعه هدف، بدون خونریزی متمرکز است. در جنگ نرم که هزینه آن از نظر مادی و عینی و تخریب فیزیکی کمتر است، وقوع تخاصم و پذیرش دشمن در کوتاهمدت، راحتتر صورت میپذیرد؛ اما هزینهها، ویرانیها، معضلات و پیامدهای فرهنگی، روانی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، حتی اقتصادی آن در بلندمدت برای کشور مغلوب بسیار سنگینتر از جنگهای صرفاً نظامی است. در این جنگ، قدرتهای مهاجم از شیوههای مختلف تبلیغی، روانی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و …، برای ایجاد بحرانهای اعتقادی، روحی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی و …، بهرهبرداری میکنند و به مقدسات، اعتقادات و هویت فرهنگی جوامع، حمله میکنند تا اراده، خواسته، قدرت و فرهنگ خود را بر جامعه هدف تحمیل کنند.
در جنگ نرم، بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و …، برای جامعه مورد نظر بهگونهای مهندسی میگردد که هویت و برداشت ذهنی فرد از هنجارها و ارزشهای جامعه خود دچار تزلزل و بیثباتی شود و بهراحتی آماده پذیرش هر عقیدهای شود. در جنگ نرم با تأثیر، تسخیر، استحاله و تغییر باورها و ارزشهای یک ملت، اندیشه یک جامعه، هویت یک رژیم، الگوی اداره یک کشور و نظام سیاسی آن به چالش کشیده میشود تا سقوط کند. تلاش دشمن در براندازی نرم با پروژه بیاعتبار سازی و اعتماد زدایی از نظام سیاسی، به نتیجه میرسد. جنگ نرم، تحمیل اراده و تأمین منافع با غلبه بر طرف مقابل، بدون استفاده از قدرت نظامی و روش خشونتآمیز است. ابزار اصلی این جنگ، قدرت نرم، بهویژه قدرت اقناعگری و همراهسازی است که اغلب با رسانه و دانش روانشناختی تلاش میشود تا در لایههای هویت فکری و فرهنگی مخاطب، تردید ایجاد شود. حوزه عمل این جنگ، افکار، اعتقادها، باورها، ارزشها، علایق و گرایشهای جامعه هدف است که مهاجم برای اشغال آن برنامهریزی میکند تا با تصرف ذهن و قلوب مردمان کشور هدف، تغییر در ساختارها محقق شود. جنگ نرم، جنگ تخریب الگو است. مهاجم در این جنگ با ایجاد تردید در مبانی و ارزشهای اساسی نظام سیاسی، الگوی آن نظام را در عرصههای گوناگون اجتماعی، ناکارآمد میسازد. (نائینی، ۱۳۸۹: ۷۸) هدف جنگ نرم غرب به رهبری آمریکا و رژیم صهیونیستی، سرنگونی یا استحاله نظام اسلامی است؛ زیرا مشکلات عمده خود در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را ناشی از گسترش طرز تلقی انقلابی و تفکر اسلامی به سبک ایران اسلامی میدانند. (العوینی، ۱۳۶۹: ۸۹) برخی از راهکارهای جنگ نرم غرب در قبال جمهوری اسلامی ایران در ادامه مطرح میشود.
۱. فرقهسازی
فرقهسازی، یعنی جداسازی یک جزء از کل، سابقه دیرین در تاریخ ادیان مختلف دارد. اصلیترین پیامد فرقهسازی دینی، از بین بردن اصالت دین است. فرقه در دوران معاصر، به گروهی از افراد اطلاق میشود که نوعی مذهب جدید (۱) خلق میکنند. به دنبال روی آوردن مردم به سوی معنویات در چند دهه گذشته، ۲۵۰۰ فرقه جدید برای جلوگیری از گرایش مردم به سوی ادیان الهی، ساخته شده است که تقریباً هفتهای دو فرقه به ظهور رسیده است. فعالیت اینگونه فرقهها در راستای قداستزدایی از پیامبران راستین الهی و غفلت از رسالت آنها است. محوریت ادیان الهی، خدا و محوریت ادیان جدید، هر چیزی بهجز خدا است تا آنجا که قصد براندازی پرچم خدا را دارند.
از مشخصههای مشترک فرقههای نوظهور، میتوان به گروندگان نوجوان و جوان، شگردهای نامتعارف و غیرمعقول عضوگیری، هزار پاره کردن حقیقت، مرزبندی با دینداران الهی، در توهم قرار گرفتن خدا، پراکندهگویی، التقاط و بهرهگیری از زبانها و نمادهای موهوم اشاره کرد.
در سالهای اخیر، پیروان فرقههای مختلف از جمله شیطانپرستی، عرفانی و غیره، برای جذب هر چه بیشتر اعضای جدید و انحراف افکار مردم بهویژه جوانان، بر فعالیت تبلیغی خود در ایران افزودهاند. مروجان بهائیت از روشهای گوناگون بهویژه تکیه بر جذابیت جنسی استفاده میکنند. مبلغان وهابیت با پرداخت کمکهای نقدی و غیرنقدی به خانوادههای فقیر شهری و روستایی مرزی و جنوبی کشور تلاش میکنند آنان را با اندیشههای انحرافی خود همسو کنند. (جوکار، ۱۳۹۰)
مشکل عرفانهای کاذب، نو پدید، نوظهور، وارداتی، التقاطی و … این است که مبتنی بر براهین عقلی نیست و شریعت آسمانی در آنها جایی ندارد. آنها براساس ادعا و تجارب شخصی انسانها پدید آمدهاند. برای مثال، مشکل عرفانهای هندی، تناسخ و عدم حضور خدا است. عرفانی که پشتوانه وحی آسمانی و براهین عقلانی ندارد نمیتواند انسان را به سعادت برساند و میتوان از این جریانات تحت عنوان حربه عرفان انحرافی علیه عرفان ناب و اصیل نام برد. (کیاشمشکی، ۱۳۸۷) آنها با هدف زوال نیروی عقلانی انسان و اعتقادات راستین الهی تلاش میکنند تا ارزشهای معنوی فرد و جامعه را تغییر دهند و بر نظام فکری آنها مسلط شوند. در چنین حالتی فرد و جمع، یک موجود بیهویت میشود که به راحتی شکل هر قالبی را میپذیرد. این همان چیزی است که بانیان جنگ نرم بهدنبال آن هستند.
شیطانپرستی (۲) یک حرکت شبهمکتبی است. در شیطانپرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت مورد پرستش قرار دارد. این عقیده، دنیا را که به عنوان دوزخ برشمرده میشود، قانونمند میکند. در نهایت، معنای شیطانپرستی پرستش قدرت پلیدی است. هسته اعتقاد انحرافی شیطانپرستان، الحاد و پوچانگاری است. بر این مبنا، هر رفتار ناهنجاری که بهویژه ادیان در مورد آنها حساسیت دارند، برای آنها مباح و حتی لازم است. (محمدی، ۱۳۹۰)
نخستین مسئلهای که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ذهن غرب را به خود مشغول داشت، احتمال وقوع یک انقلاب فراگیر در منطقه و تهدید منافع غرب بهویژه ایالات متحده آمریکا بود. در نگاه گری سیک و از منظر کشورهای غربی، ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی، از جزیره امن تبدیل به کشور تروریستی شد. (Sick, 2003: 62) شیطانپرستی، ابزار جنگ نرم غرب علیه انقلاب فراگیر دینی و اسلامی در جهان و منطقه به شمار میرود.
آمریکا برای ایجاد بحران هویت در ایران تلاش دارد تا با تبلیغ، ترویج و حمایت از فرآیند فرقهسازی، به ایجاد تنش فرقهای در کشور و تضعیف یکپارچگی سرزمینی و هویتی ایران بپردازد. این مسئله در چارچوب راهبرد «تنش از بیرون ـ تغییر از درون» قابل تعریف است که در برخی تحرکات فرقهها و گروهکهای قومی، مذهبی و تروریستی مانند جند الشیطان، پژاک یا گسترش شیعههراسی در استانهای مرزی مشاهده میشود. سازمان موساد با احداث یک مرکز آموزشی در حوالی شهر چمن افغانستان، نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران را آموزش میدهد. برخی از این نیروها از اعضای وهابیون و سپاه صحابه هستند که دارای اندیشههای افراطی ضد شیعی میباشند. استفاده از این راهبرد بدین دلیل است که در ایران، تنش زیاد شود و کانون تصمیمگیری دچار استحاله و تغییر رفتار گردد. (دلاور پور اقدم، ۱۳۸۸: ۹۰)
تبدیل فرقه وهابیت به گروه فشار یا ابزار جاسوسی برخی کشورهای منطقه، تأسیس یا نفوذ بر مدارس مذهبی اهل سنت بهویژه در استانهای مرزی برای ترویج عقاید ضد شیعی، ایجاد و افزایش سازمانهای مسلحانه فرقهای، تضعیف وحدت ملی، تضعیف تقریب اهل سنت و شیعه، گسترش شیعههراسی، تبلیغات در فضای مجازی برای سستی عقاید مذهبی و سیاسی مردم، گسترش تفکرات الحادی و سلفی و ارتباط آن با برخی تحرکات ایذایی، از مهمترین تهدیدات نرمافزاری فرقه وهابیت است و آمریکا در جنگ نرم با ایران به حمایت از این گروه میپردازد. (جوکار، ۱۳۹۰)
۲. تضعیف ولایت فقیه
تشکیک در مشروعیت ولایت فقیه به منظور تفکیک دین از سیاست و ایجاد بیاعتمادی در بین مردم و استحاله اصل ولایت فقیه، برای استحاله مکتب شیعه در ایران و کودتای نرم علیه گفتمان انقلاب اسلامی است. اتخاذ این راهبرد، در نظریه جنگ نرم فوکویاما و مهندسی معکوس ریشه دارد که برای پیروزی بر یک ملت، باید میل و ذائقه آن ملت را تغییر داد و نظام ارزشی آن را نابود کرد. (فوکویاما، ۱۳۸۶: ۷۸)
به اعتقاد فوکویاما، شیعه پرندهای است که افق پرواز آن خیلی بالاتر از تیرهای غرب است؛ پرندهای که دو بال دارد؛ یک بال سبز و یک بال سرخ. براساس نظریه فوکویاما، بال سبز شیعه، انتظار یا عدالتخواهی و بال سرخ شیعه، شهادتطلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر ساخته است. افق پرواز شیعه با این دو بال، خیلی بالا است و تیرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و… به آن نمیرسد. به اعتقاد او بُعد سوم شیعه، مهم است که این پرنده، زرهی به نام ولایت و ولایتپذیری بر تن دارد که آن را شکستناپذیر و تهدید ناپذیر نموده است. او بر همین اساس، نظریه مهندسی معکوس را برای شیعیان مطرح کرد. طبق این نظریه برای موفقیت در عملیات بر ضد ایران ابتدا باید ولایت فقیه، نشانه گرفته شود؛ زیرا در صورت تضعیف ولایت، رفاه جای شهادت را میگیرد و پس از آن، عدالت و انتظار از جامعه رخت برمیبندد. تأکید بر استحاله و مقابله با رهبری نظام، از روشهای اصلی جریان براندازی در جنگ نرم است.
۳. بهرهبرداری تاکتیکی از حقوق بشر
تمرکز غرب بر موضوعات حقوق بشری در واقع تلاش برای تأمین محتوای رسانهای برای حملات نرم به ایران است و در هر تهاجم و دفاعی، ابزار و محتوای رسانهای مداوم و نرم از اهمیت استراتژیک برخوردار است. جنگ نرم غرب در حوزه حقوق بشر کارکردهای فراوان داخلی، بینالمللی و ضد ایرانی دارد:
الف) مداخله آشکار در امور ایران بدون پرداخت هزینه نقض حقوق بینالملل از سوی مداخلهگر؛
ب) تخریب چهره ایران و سایر نیروهای منتسب به اسلامگرایی؛
ج) مقابله با پیشرفت دکترین ایران و ممانعت از الگوبرداری سایر ملل از آن؛
د) ادامه ائتلاف غربی علیه ایران و اسلام؛
ه) توجه اذهان عمومی از غرب به شرق و همراه نمودن فعالان ضد جنگ در غرب با دستور کار ضداسلامی و ضدایرانی، با توجه به حساسیت این گروهها نسبت به مسائل حقوق بشری.
از جمله اقدامات دولتهای غرب در سالهای اخیر در موضوع حقوق بشر عبارتاند از: صدور قطعنامه در مجمع عمومی، شورای امنیت و شورای حقوق بشر، تحریم اموال و سفر مقامات و مسئولین ایران، فراخوان سفیر از ایران یا احضار سفیر ایران، اعطای جایزه صلح نوبل و ایجاد کمپینهای حقوق بشری. در هر دوره بررسی دورهای وضعیت حقوق بشر کشورها در ژنو (UPR) گروههایی مشغول تجمع و اعتراض هستند. مهمترین ابزارهای نرم حقوق بشری عبارتاند از: رسانهها، گزارشگران موضوعی و گزارشگر ویژه، کمپینهای گروههای معارض، اتاق فکرها و مؤسسات مطالعاتی. (رمضانی، ۱۳۹۰)
تمرکز بر مفاهیم حقوق بشر مربوط به گروههای جوانان، زنان، دانشجویان، کارگران، قومیتها، اقلیتهای مذهبی، هنرمندان، فرهیختگان حتی همجنسبازان در فهرست برنامههای نظریهپردازان جنگ نرم قرار دارد. دوﻟﺖ آﻣﺮﻳﻜﺎ میکوشد از مسائل ایران تحت عناوین حقوق بشر بهرهبرداری کند. در این راستا میتوان به تصویب بودجه یکونیم میلیون دلاری سال ۲۰۰۴ برای حمایت از برخی سازمانهای غیردولتی و اشخاص در داخل ایران و هزینهکرد آن از طریق بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی؛ اختصاص بودجه ۳ میلیون دلاری سال ۲۰۰۵ و اعلام رسمی آن از سوی وزارت خارجه آمریکا با هدف کمک به سازمانهای غیردولتی ایران در زمینههای مطبوعاتی و حقوق بشر و تصویب بودجه ۷۵ میلیون دلاری سال ۲۰۰۶ به صورت رسمی و علنی برای فعالیت ضد ایرانی، اشاره نمود. (عبداللهخانی، ۱۳۸۵: ۶۵)
۴. اتحاد اپوزیسیون
تجربه سیاسی بسیاری از کشورها نشان داده است که گروههای اپوزیسیون آنها از ابزارهای سیاست خارجی آمریکا محسوب میشوند. هرگاه آمریکاییها در روند جدال استراتژیک با کشوری قرار میگیرند، تلاش میکنند تا از طریق گروههای اپوزیسیون، روند مشروعیتزدایی را پیگیری کنند. همکاری با گروههای اپوزیسیون کشورها توسط سرویسهای امنیتی آمریکا انجام میشود. این روند از زمان فعال شدن آمریکا در بحرانهای بینالمللی آغاز شد که تلاش داشت از گروههای اپوزیسیون در راستای اهداف استراتژیک خود استفاده کند. از نظر آمریکاییها اپوزیسیون، نیروی سیاسی مؤثری برای ایفای نقش در امور داخلی کشورها به شمار میرود. به همین دلیل، آمریکا تلاش میکند از اپوزیسیون ایرانی به عنوان نیروی تأثیرگذار بر مسائل سیاسی و اجتماعی ایران، استفاده کند.
پروژه بهرهبرداری از گروههای اپوزیسیون یکی از اصلیترین اهداف خود را ایجاد اتحاد میان گروههای ضدانقلاب خارجنشین قرار داده است. آنان از لابیها، نهادها و سیاسیون متنفذ متمایل به خود، نهایت استفاده را به عمل میآورند تا بتوانند گروههای خارجنشین را به یکدیگر متصل کرده و یک اتحاد هرچند مصنوعی بین آنها با محوریت ضدیت با ایران ایجاد کنند. برای این منظور، آنان طرحهای مختلفی مانند طرح تشکیل کنگره ملی، پارلمان یا دولت در تبعید را مطرح کردهاند. آنها وجود اپوزیسیون متحد را یک ضرورت میدانند و معتقدند این اپوزیسیون میتواند متشکل از گروههای مختلف سیاسی جدید و قدیم باشد. آنان سعی دارند از مهاجران ایرانی در نقش پیادهنظام این اتحاد استفاده شود.
۵. انقلاب رنگی
انقلاب مخملی یا رنگی، پروژهای از تحولات سیاسی است که با مدیریت رسانهای و افکار عمومی و مهندسی اجتماعی آغاز میشود و به مهندسی سیاسی شبهدمکراتیک در نظامهای سیاسی منجر میشود. مقاومت غیر خشونتآمیز در اعتراض به سیاستهای دولت و حمایت از آزادی، دموکراسی و استقلال ملی از وجوه مشخص این انقلابها است. (ماهپیشانیان، ۱۳۸۹: ۱۰۰) در این انقلابها به طور معمول از یک رنگ یا گل به صورت نمادین استفاده میشود و سازماندهندگان آنها سازمانها و تشکلهای مدنی و جنبشهای دانشجویی هستند. انتخابات، مخرج مشترک همه این انقلابها از جمله انقلابهای صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان است. در این پروژه، کمتر از سرنگونی حکومت سخن گفته میشود و انقلابیان (۳) همواره تکرار میکنند که بهدنبال پیروزی دموکراسی در روند انتخابات هستند.
در انقلاب نارنجی اوکراین، عوامل زیادی مؤثر بودند، اما از اینترنت و موبایل به عنوان ابزارهای اصلی مخالفان دولت، یاد میشود. در این فرایند، نخست اینترنت اجازه ایجاد فضایی را داد تا نظرات مخالفین از طریق مفهوم «شهروند ـ روزنامهنگار» (۴) منتشر شود و این موضوع در فضایی که رسانههای اوکراین به خودسانسوری میپرداختند، بسیار مؤثر بود. دوم، فعالان مخالف دولت از همنوایی موبایل و اینترنت برای هماهنگی طیف وسیع فعالیتها از نظارت بر انتخابات تا سازماندهی اعتراضات استفاده کردند.
در انقلابهای رنگی میتوان از نقش فعال چهار بنیاد سوروس، (۵) ان.ای.دی، (۶) ویلسون (۷) و کارنگی، (۸) بهویژه نقش رسانهای آنها در تحریک، تجهیز، تأسیس و فعالیت نهادهای مدنی داخل کشورها، جنبشهای اجتماعی، جناحبندیها و لشکرکشیهای سیاسی و فعالان اجتماعی مخالف حکومتها و تأثیر آنها در شکلگیری انقلابهای رنگی نام برد.
دولت آمریکا با بحرانسازی فرهنگی و اجتماعی و یورش تبلیغاتی به مهندسی انقلاب رنگی در ایران میپردازد و نقش چندگانه را در تسهیل وقوع انقلاب رنگی در ایران ایفا میکند. از نظر آمریکا گروهای معترض داخل ایران به دستگاههای نمابر، رایانه، اینترنت، مبالغ لازم برای انتشار مطالب و مخفی ماندن از چشم مأموران نیاز دارند و از همه مهمتر، آنها نیاز به حمایت پنهانی دارند تا بتوانند مأموریت خود را به نحو احسن انجام دهند. (Donovan, 2003: 76)
رسانههای مورد حمایت آمریکا میکوشند کاستیهای رژیم را برجسته، و مخالفان و منتقدان حکومت و نظام را به چهرههای شاخص، تبدیل کنند. آمریکا پیش از این از تلویزیون ماهوارهای فارسیزبان (VOA) و رادیو فارسیزبان (رادیو فردا)، حمایت کرده است. این رسانهها در سالهای اخیر، بخش اعظم کمکهای مالی را برای ترویج لیبرال دموکراسی اومانیستی ـ سکولاریستی غرب در ایران به خود اختصاص دادهاند. (ماهپیشانیان، ۱۳۸۹: ۷۸)
کنگره و دولت بوش، گامهای اساسی را برای مهندسی انقلاب رنگی در ایران با حمایت از تغییر رژیم در ایران برداشتند، بنابراین دولت آمریکا بر مبنای قانون حمایت از آزادی در ایران در سال ۲۰۰۶ (و تمدیدهای بعدی آن)، خود را مجاز به ارائه کمکهای مالی، تبلیغی و سیاسی به سازمانهای فعال در راستای ترویج دموکراسی در ایران دانست و دهها میلیون دلار، هزینه کرد. مطابق این قانون، تقویت و ترویج رسانههای ضد رژیم ایران و حمایت از جامعه مدنی و سازمانهای حقوق بشر از جمله حوزههای مشمول کمکهای مالی دولت آمریکا خواهند بود. تشویق گروهها به کسب قدرت برای تغییر رژیم ایران، همکاری با اپوزیسیون داخلی برای افزایش فشار بر رژیم ایران، تهدید رژیم ایران به ایجاد بیثباتی یا حتی سرنگونی بهوسیله جنگ رسانهای، برنامهریزی برای جاسوسی، تردید در مشروعیت رژیم، تشکیک در فرایند انتخابات، همکاری با گروههای ناراضی در ایران، تبدیل گروههای مخالف ایران در خارج به شورشیان تمامعیار با ارائه کمکهای نظامی به آنها، از جمله اقدامات دولت آمریکا است. (همان)
نتیجه
هدف نهایی جنگ نرم همان هدف جنگ سخت، یعنی مهار و فروپاشی یک نظام سیاسی است، ولی راهبرد، روش و ابزار این براندازی متفاوت است. اگر در جنگ سخت با اشغال سرزمین، نظام دفاعی و امنیتی یک کشور فرو میریزد و نظام سیاسی ساقط میشود، در جنگ نرم با چالش، تغییر، تسخیر و استحاله نظام اعتقادی، ارزشی، هویتی و مدیریتی یک کشور، نظام سیاسی آن سقوط میکند. تلاش دشمن در براندازی نرم، بیاعتبار سازی و اعتماد زدایی از نظام سیاسی است. جنگ نرم، راهبرد تحمیل اراده و تأمین منافع با غلبه بر طرف مقابل، بدون استفاده از قدرت سخت و ابزار خشونت است. در این جنگ، با ابزار ارتباطی و روش روانشناختی در لایههای هویت مخاطب تردید ایجاد میشود. حوزه عملیاتی این جنگ، باورها، ارزشها و گرایشهای جامعه هدف است که در نهایت با تصرف ذهن و قلوب مردمان کشور هدف، تغییر در ساختارها محقق میشود.
جنگ نرم، جنگ تخریب الگو است. مهاجم در این جنگ با تردید در مبانی معنوی نظام سیاسی، آن نظام را در عرصههای گوناگون، ناکارآمد میسازد. در شرایط جنگ نرم اولاً، امکان اعمال قدرت سیاسی براساس قوانین رسمی کشور کاهش مییابد؛ ثانیاً، هنجارهایی که قدرت سیاسی را توجیه میکنند، در وضعیت ناکارآمد قرار گرفته، در باورهای رسمی جامعه اختلال ایجاد میشود. در نهایت، شهروندان به اعلام رضایت نسبت به مراتب اقتدار در ساختار قدرت، تمایل ندارند. غرب در جنگ نرم، با اثرگذاری بر ارزشها، هنجارها و نگرشهای جامعه سعی میکند رفتار مردم ایران را بهگونهای تغییر دهد که مقبولیت مردمی و مشروعیت دینی نظام جمهوری اسلامی ایران به خطر بیافتد.
هیچ حکومتی، قادر به پیشبرد اهداف ملی خود نیست مگر آنکه مقبولیت و مشروعیت خود را افزایش دهد. بنابراین تقویت ارزشها و باورهای عمومی نظام و جامعه، نقش مهمی در حفظ و توسعه مقبولیت و مشروعیت آن دارد. در حال حاضر، همین مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، آماج جنگ نرم حریف میباشد. در چنین فضایی، هرچه پشتیبانی مردم از حکومت بیشتر باشد و حکومت و جامعه به آموزههای دینی ملتزمتر باشد، نظام جمهوری اسلامی ایران در رقابت با حریفان و پیشبرد اهداف و منافع خود از توفیق بیشتری برخوردار خواهد بود.
پی نوشت:
. New Religion.
۲. Satanism.
۳. Revelutionaries.
۴. Citizen Journalist.
۵. Soros fund.
۶. N.A.D Fund.
۷. Willson Fund.
۸. Carangi Fund.
منابع و مآخذ
۱. افتخاری، اصغر، ۱۳۸۷، دو چهره قدرت نرم؛ قدرت نرم: معنا و مفهوم، قدرت نرم و سرمایه اجتماعی، به کوشش اصغر افتخاری، ج ۱، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشکده مطالعات بسیج.
۲. العوینی، محمدعلی، ۱۳۶۹، امپریالیسم تبلیغاتی، ترجمه محمد سپهری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.
۳. الیاسی، محمدحسین، ۱۳۸۷، «مقدمهای بر ماهیت و ابعاد تهدید نرم»، فصلنامه نگاه، سال دوم، ش ۵، پاییز.
۴. امام خمینی، سید روح الله، ۱۳۶۱، صحیفه نور، ج ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
۵. ـــــــــــــــ ، ۱۳۷۰، وصیتنامه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
۶. ـــــــــــــــ ، ۱۳۵۶، ولایت فقیه، بیجا، بینا.
۷. بهرامسیری، بهرام، ۱۳۸۸، «پاسخ امام خمینی(ره) به پرسشهایی در باب ولایت فقیه»، ر.ک:
http://www.irnon.ir/1388/03/08
۸. بینا، ۱۳۹۰، دشمنشناسی ویژه دوره بصائر، تهران، معاونت سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی آجا، دادار.
۹. جوکار، سعید، ۱۳۹۰، «ظرفیتهای خلق بحران در جنگ نرم»، ر.ک:
http://www.iran1414.ir/index.php
۱۰. خسروی، غلامرضا، ۱۳۸۰، «مشروعیت سیاسی»، مجله بازتاب اندیشه، ش ۲۴.
۱۱. دلاورپوراقدم، مصطفی، ۱۳۸۸، «جستاری پیرامون فرقه انحرافی وهـابیت و تبلیغات آن در ایران»، ر.ک:
http://www.irdc.ir/fa/content/9008/print.aspx
۱۲. ربیعی، علی، ۱۳۸۴، مطالعات امنیت ملی، تهران، وزارت امور خارجه.
۱۳. رجبی، فاطمه، ۱۳۸۸، «مشروعیت و مقبولیت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز.
۱۴. روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، «بررسی علل جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی»، ر.ک:
http://www.ido.ir/a.aspx?a=1388090203
۱۵. روسو، ژان ژاک، ۱۳۴۷، قرارداد اجتماعی، ترجمه غلامحسین زیرکزاده، تهران، انتشارات شرکت سهامی چهر، چ پنجم.
۱۶. زارع، عباس، ۱۳۷۹، «نقش بحران مشروعیت در پیدایش نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی ایران»، مجله علوم سیاسی، سال سوم، ش ۱۲، زمستان.
۱۷. ساندرس، فرانسیس، ۱۳۸۲، جنگ سرد فرهنگی، ترجمه بنیاد فرهنگی ـ پژوهشی غربشناسی، تهران، انتشارات غربشناسی.
۱۸. سرفراز، فرشید، ۱۳۸۴، «مفهوم مشروعیت و رهیافتهای گوناگون نسبت به آن»، مجله سیاسی و اقتصادی، ش ۱۷۷ و ۱۷۸.
۱۹. عبداللهخانی، علی، ۱۳۸۵، رویکردها و طرحهای آمریکایی درباره ایران، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران.
۲۰. فوکویاما، فرانسیس، ۱۳۷۲، «پایان تاریخ»، فصلنامه سیاست خارجی، سال هفتم، ش ۷۴، تابستان و پاییز.
۲۱. کرمی، مسعود، ۱۳۸۷، «قابلیتهای بسیج و سرمایه اجتماعی»، مجموعه مقالات قدرت نرم، ج ۲، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
۲۲. کیاشمشکی، احمد، ۱۳۸۷، «میزگرد علمی نقد و بررسی عرفانهای کاذب»، قم، همایشهای مدرسه دارالشفاء، ر.ک: http://www.hekmateislami.com/printpage.aspx
۲۳. ماهپیشانیان، مهسا، ۱۳۸۹، جنگ نرم در فضای رسانه و سایبر، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی طلوع.
۲۴. متقی، ابراهیم، ۱۳۸۸، «مدیریت جنگ نرم در فضای عدم تعادل امنیتی»، فصلنامه مطالعات بسیج، سال دوازدهم، ش ۴۳، تابستان.
۲۵. محمدی، محمد، ۱۳۹۰، «شیطانپرستی و نحوه ورود آن به جامعه ایران»، ر.ک:
http://nabardesevom.persianblog.ir/post/2663
۲۶. محمدی، منوچهر، ۱۳۸۷، «منابع قدرت نرم، سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه ۱۵خرداد، سال پنجم، ش ۱۶.
۲۷. محمودی، سیدعلی، ۱۳۸۴، فلسفه سیاسی کانت، اندیشه سیاسی در گستره فلسفه نظری و فلسفه اخلاق، مجموعه اندیشه سیاسی ۴، تهران، نگاه معاصر.
۲۸. موسوی، سید رضا، ۱۳۸۲، «عقل و مشروعیت سیاسی از نظر ماکس وبر و هابرماس»، مجله کیهان فرهنگی، ش ۱۳۱ و ۱۳۲.
۲۹. مونکلر، هرفرید، ۱۳۸۴، جنگهای مدرن، ترجمه حسن درگاهی، تهران، انتشارات دانشکده فرماندهی و ستاد.
۳۰. نائینی، علیمحمد، ۱۳۸۹، «بررسی تطبیقی سهگانه تهدید سخت، نیمهسخت و نرم»، فصلنامه راهبرد دفاعی، ش ۳۰.
۳۱. هیوود، دیوید، ۱۳۸۸، مقدمه نظریه سیاسی، ترجمه عبدالرحمن عالم، چاپ دوم، تهران، نشر قومس.
۳۲. Berger, Peter Fall, 1997, “Four Faces of Global Culture”, National Interest, Iss 46.
۳۳. Dahl, Robert A., 1965, Polyarchy; Participation and Opposition, London, Yale University Press.
۳۴. Donovan, Jeffrey, 2003, “Iran: Pressure Builds on Washington to Promote Regime Change”, Radio Free Europe, June 17.
۳۵. Nye, Joseph S., 2004, Soft Power: the Means to Success in World Politics, New York Public Affairs.
۳۶. Sick, Gary, 2003, “Iran: Confronting Terrorism, the Washington Quarterly”, Autumn, Available at: www.twq/03autumn/docs/03autumn-sick-pdf.
۳۷. Warterberg E, 1992, Rethinking of Power, Albany, State University of New York.
قربانعلی قربانزادهسوار: استادیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره).
هاشم ناطقی: دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بینالملل.
فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی ۳۲