سايت خادمين اهل بيت/مهدويت/دشمن شناسي/اخرالزمان/اخبار منطقه

گوشه هايی از مکارم اخلاقی امام کاظم عليه السلام
loading...
الهم عج الولیک الفرج(براي تعجيل در فرج مولا صلوات)

کليپ تنها ترين

سايت منتظر پاتوق/اولين شبکه اجتماعي با محوريت ظهور

خادمین اهل بیت

(بسم الله الرحمن الرحیم) الف)مشورت با غلامان و احترام به آن ها حسن بن جهم مي گويد: در محضر امام رضا (ع) بوديم، سخن از امام کاظم(ع) به ميان آمد، امام رضا (ع) فرمود: با اين که عقل هاي مردم قابل مقاي

آخرين و بروزترین مطالب سایت و انجمن
آخرين مطالب
مطالب بیشتر:jangekhamush1.ir/archive
عنوان تاريخ
دوشنبه 19 اسفند 1398
پنجشنبه 27 اسفند 1394
جمعه 30 بهمن 1394
جمعه 30 بهمن 1394
جمعه 30 بهمن 1394
دوشنبه 20 مهر 1394
جمعه 17 مهر 1394
جمعه 17 مهر 1394
دوشنبه 26 مرداد 1394
چهارشنبه 21 مرداد 1394
لوگوي جنبش خادمين اهل بيت(ع): در صورت تمايل داشتن تبادل لينک و لوگو اطلاع دهيد تبادل لينک و لوگو با تمامي سايت هاي مذهبي و مهدوي انجام ميشود.<اللهم عجل لوليک الفرج>

سايت خادمين اهل بيت/مهدويت/دشمن شناسي/جنگ نرم/اخرالزمان

عنوان پاسخ بازديد توسط
دانلود سخن رانی های استاد پناهیان 0 322 admin1
دانلود سخن رانی های استاد رائفی پور 0 270 admin1
سید خراسانی کیست و چه مدت حکومت می کند؟ 0 270 admin1
کد اسکریپت انتقال یک کاربر به سایت دیگر 0 198 admin
بازديد : 61 پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 زمان : 14:03 نظرات (0) چاپ این صفحه

(بسم الله الرحمن الرحیم)

الف)مشورت با غلامان و احترام به آن ها

حسن بن جهم مي گويد: در محضر امام رضا (ع) بوديم، سخن از امام کاظم(ع) به ميان آمد، امام رضا (ع) فرمود: با اين که عقل هاي مردم قابل مقايسه ي منطقي با عقل پدرم (امام کاظم) نبود، گاهي با غلامان سياه خود در امور مختلف، مشورت مي کرد و به رأي و فکر آن ها احترام مي گذاشت.
شخصي به پدرم گفت: آيا با غلامان سياه مشورت مي کني؟!
در پاسخ فرمود: «ان الله تبارک و تعالي ربما فتح علي لسانه؛(1) همانا خداوند متعال چه بسا راه حل مشکلي را بر زبان همان غلام سياه بگشايد.»

ب)صلابت و عزت نفس در برابر ترفند هارون

يکي از خصلت ها و روش هاي رفتاري امام کاظم(ع) حفظ صلابت و عزت اسلامي بود، او هرگز به خواري و ذلت تن در نداد، تا آن جا که مرگ با عزت را بر زندگي ذلت بار ترجيح داد. سرگذشت هاي جالب زير گفته ي ما را اثبات مي کند:
1- در آن هنگام که امام کاظم(ع) در زندان، در شرايط سخت بود، هارون، وزيرش يحيي بن خالد برمکي را طلبيد و به او چنين دستور داد: به زندان برو و موسي بن جعفر(ع) را از غل و زنجير آزاد کن و سلام مرا به او برسان و به او بگو: پسرعمويت (هارون) مي گويد:

من قبلا سوگند ياد کرده ام که تو را آزاد نسازم تا اقرار کني که با من رفتار بدي کرده اي و از من درخواست عفو از گذشته نمايي، اقرار تو موجب ننگ براي تو نيست و درخواست تو از من، موجب نقص و عيب تو نخواهد بود. اين پيام رسان من، يحيي بن خالد، مورد اطمينان من و وزير من است، از او درخواست عفو کن تا مرا از ذمه ي سوگند برهاند، آن گاه به سلامت هر کجا خواهي برو.
امام کاظم (ع) به يحيي چنين گفت: اي ابا علي! مرگ من فرارسيده و بيش از يک هفته، بيشتر در اين دنيا نخواهم ماند، از جانب من به هارون بگو: روز جمعه فرستاده ي من نزد تو مي آيد و آن چه را در مورد وفات من ديده، به تو خبر مي دهد و تو به زودي در فرداي قيامت در پيش گاه عدل الهي زانو بر زمين زده و در آن جا روشن مي شود که ظالم و ستم گر کيست؟(2)
2- در آن هنگام که امام کاظم (ع) در زندان هاي تاريک هارون به سر مي برد، يکي از آشنايان براي امام چنين پيام داد: اگر براي فلاني نامه بنويسي تا با هارون در مورد آزادي تو صحبت کند، کارساز است.
امام کاظم(ع) جواب داد: پدرم از پدران خود و آن ها از پيامبر (ص) نقل کرده اند که خداوند به حضرت داود (ع) وحي کرد: همانا هيچ بنده اي از بندگانم به شخصي جز من تکيه نکرد، مگر اين که اسباب (نعمت هاي) آسمان را از او بريدم، و زمين را در زير پايش براي فرو رفتنش در کام زمين، سست کردم.(3)

ج)نهي از منکر امام کاظم (ع) و پشيماني گنه کار

روزي امام کاظم (ع) از کوچه اي عبور مي کرد، صداي ساز و آواز از در خانه اي به گوشش رسيد، در همين لحظه کنيزي از آن خانه براي ريختن زباله، بيرون آمد، امام به او فرمود: صاحب اين خانه بنده است يا آزاد، به عبارت ديگر، غلام است يا ارباب؟
کنيز گفت: او آزاد است.
امام کاظم (ع): راست گفتي، آزاد است که اين گونه آشکارا گناه مي کند، اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد و گناه نمي کرد.
همين گفت و گو باعث شد که کنيز ديرتر به خانه بازگردد. به همين دليل صاحب خانه به نام بشر از کنيز پرسيد: چرا دير آمدي؟
کنيز در پاسخ گفت: شخصي از اين جا عبور مي کرد، از من پرسيد: صاحب اين خانه بنده است يا آزاد، گفت: اگر بنده بود از آقاي خود مي ترسيد.
همين پيام آن چنان بشر را دگرگون کرد که همان لحظه با پاي برهنه از خانه بيرون آمد و به دنبال آن آقا به راه افتاد. ناگاه ديد امام کاظم (ع) است، معذرت خواست و همان جا توبه کرد و با چشم گريان به خانه اش بازگشت. از آن پس هرگز دنبال گناه و انحراف نرفت و از پارسايان معروف عصر خود شد، و چون هنگام توبه پا برهنه بود، به او «بشر حافي» لقب دادند.(4)

د)آراستگي امام براي همسر

حسن بن جهم مي گويد: امام کاظم (ع) را ديدم که محاسنش را رنگ کرده بود و بسيار آراسته به نظر مي رسيد، پرسيدم: فدايت شوم چرا محاسنت را رنگ کرده اي؟
در پاسخ فرمود: آراستگي و آمادگي، بر حفظ عفت زن مي افزايد. همانا بعضي از زن ها به دليل آن که شوهرانشان به مسئله ي نظافت و آرايش بي اعتنا هستند، از مرز عفت خارج مي شوند. سپس فرمود: آيا دوست داري همسرت را آن گونه بنگري که او تو را آن گونه (ژوليده و نامرتب) بنگرد؟
عرض کردم: نه.
فرمود: زن نيز دوست ندارد، تو را ژوليده بنگرد. سپس افزود: «من اخلاق الانبياء التنظف و التطيب و حلق الشعر؛ (5) از اخلاق پيامبران، پاکيزگي و خوش بويي و زدودن موهاي اضافي بدن است.»

شخصيت امام

امام موسي کاظم (ع) در ميان شخصيت هاي علوي موجود در آن زمان از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت، سرآمد روزگار خويش به شمار مي آمد.
شيخ مفيد در اين باره مي گويد: ابوالحسن موسي (ع) پرستنده ترين، سخي ترين و باشخصيت ترين اهل زمان خود بود.(6)
ابن ابي الحديد درباره ي آن حضرت چنين مي نويسد: فقاهت، ديانت، عبادت، بردباري و شکيبايي، همه در آن حضرت جمع بود.(7)
يعقوبي، مورخ شهير، در اين باره مي نويسد: موسي بن جعفر (ع) عابدترين مردم زمان خود بود. آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوت مندان و بردباران بود و شخصيتي بس بزرگ داشت.(8)
آن چه از سجاياي امام (ع) بيش از همه نبود و نماياين داشت، کرم و سخاوت او بود که ضرب المثل شده است. از جمله خصايص ديگر آن حضرت، زهد و عبادت ايشان است. امام کاظم (ع) سال هاي متمادي در زندان به سر برد و در تمام اين مدت به عبادت خدا مشغول بود، به طوري که بسياري از زندان بانان او تحت تأثير جاذبه ي معنوي وي قرار مي گرفتند.


پي نوشت : 

1- ميزان الحکمه، ج5، ص 211.
2- مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 290.
3-تاريخ يعقوبي، طبق نقل الائمه الاثنا عشر (هاشم معروف)، ج 2، ص 338.
4- محمد محمدي اشتهاردي، پرتوي از زندگي چهارده معصوم (ع)، نگاهي بر زندگي امام کاظم (ع).
5- فروع کافي، ج 5، ص 567.
6- شيخ مفيد، الارشاد، ص 277.
7- شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273.
8- تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 414.

منبع: مجله ي معارف اسلامي شماره 71 /س 

مطالب مرتبط
ارسال نظر براي اين مطلب

کد امنیتی رفرش
تبليغات

پایگاه احادیث و روایات معصوم ( ع )

اطلاعات کاربري
  • فراموشي رمز عبور؟
  • آمار سايت
  • افراد آنلاين : 47
  • بازديد امروز : 425
  • گوگل امروز : 0
  • بازديد هفته : 1,580
  • بازديد ماه : 1,580
  • بازديد سال : 62,464
  • بازديد کلي : 391,628

  • زبان هاي ديگر براي سايت: :Other language For This Site