بسم الله الرحمن الرحیم
در شماره گذشته از مجموعه مقالات پیش رو، به تعریف اجمالی از دو نوع نفاق که همان نفاق اصغر و نفاق اکبر و یا نفاق پنهان و نفاق آشکار میباشد، پرداختیم. لازم به یادآوری است که که منظور از کسانی که دارای نفاق اکبر میباشند افرادی هستند برای ضربه زدن به مسلمانان در میان آنها نفوذ میکنند و از آنها به عنوان جاسوس تعبیر میگردد. این افراد دارای نفاق آشکار میباشند؛ یعنی از نفاق و دورویی خود مطلع بوده و این کار را با هدف خاصی انجام میدهند.
بخش چهارم:
نوع دیگر نفاق، نفاق اصغر و یا پنهان میباشد که علی رغم نام آن، خطر این نوع نفاق، به مراتب بیش از نفاق آَشکار است؛ زیرا مبتلایان به آن، از وجود این نوع نفاق در خود بی اطلاعند و این امر باعث عدم مبارزه آنها با این رذیله اخلاقی میگردد. از این رو شناخت ویژگیهای نفاق اصغر، به مراتب با اهمیتتر از نفاق اکبر میباشد؛ زیرا هر فرد پس از بررسی خود و تطبیق نوع رفتار و عملکرد خود با نفاق اصغر، میتواند ریشههای آن را در خود شناسایی کرده و با آن به مبارزه بپردازد؛ در غیر این صورت، به تدریج، حرکت نزولی را طی کرده و از مسیر حق فاصله گرفته و گمراه میشود.
• اعتقاد به خدای ناتوان
یکی از ویژگی نفاق اصغر این است که فردی که به آن مبتلا میشود، خدا را دست بسته میداند. در نگاه این افراد، خدا، خدای غالب نیست بلکه دست بسته بوده و اسباب و لوازم مادی، فراتر از قدرت الهی، توانایی دارند.
خداوند در قرآن کریم این افراد را لعنت کرده و میفرماید:
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ...»(1)
«و یهودیان گفتند: دست خدا بسته است ـ دستهای خودشان بسته و بی اقتدار باد، و به سزای آنچه گفتند لعنت بر آنان ...»
نمونه این دیدگاه در جامعه امروز به وفور دیدهمیشود؛ یعنی امروزه شاهد حضور و فعالیت برخی افراد هستیم که نه تنها در عرصه شخصی و خصوصی خود، بلکه در عرصه اجتماعی و حتی سیاسی خدا را دست بسته میدانند.
به عنوان مثال افرادی که از ترس فقر ازدواج نمیکنند؛ زیرا به قدرت الهی مبنی بر روزی رسانی قائل نبوده و اعتقادی ندارند؛ از سوی دیگر در عرصه سیاسی نیز کسانی که دارای این دیدگاه میباشند، از دشمن به شدت هراس داشته و به تعبیر دقیقتر در لایههای پنهان اعتقادی خود، قدرت دشمن رابیش از قدرت خدا میدانند مانند کسانی که با دستور زدن ناوهای آمریکایی که توسط امام خمینی صادر شد مخالفت کردند و از قدرت آمریکا ترسیدند.؛
این در حالی است که اگر در مقابل دشمن خدا، با هرچه در توان هست، ایستادگی کنیم، بدون شک امداد الهی نیز، با ما همراه بوده و موفق خواهیم شد؛ مانند غزوات بدر و خندق که در صدر اسلام اتفاق افتاد که جبهه مسلمانان با امداد الهی پیروز میدان شدند.
مبتلایان به نفاق اصغر در اصل، وجود علت معنوی و قرار گرفتن آن در ورای علت مادی را، قبول ندارند. و در واقع باید گفت این افراد با اصل اسلام مشکل دارند، زیرا بسیاری از آموزههای دین اسلام بر پایه علیت معنوی بنا نهاده شدهاست؛ مانند توکل بر خدا در عین تلاش در راه او و یا این که انجام و رواج برخی گناهان و آن، باعث نزول عذابهایی مانند زلزله و قحطی میگردد.
این جریان خطرناک، از ابتدای انقلاب در کشور وجود داشته و حتی در برهههایی، با تصمیمگیری بر مبنای این دیدگاه، بر مسیر اصلی انقلاب تاثیر داشتهاست. این افراد، خداوند را دست بسته میدانند و به امدادهای غیبی، کم اعتقاد و حتی بی اعتقادند. این در حالی است که خداوند در قرآن در خصوص مکر دشمنان و شکست الهی آنها میفرماید:
«وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ»(2)
«آنها نهایت مکر خود را به کار زدند و ( سزای ) نیرنگشان نزد خداست ، هر چند از نیرنگشان کوه ها هموار گردد»
در توضیح این آیه باید گفت منظور از عنداللَّه مکرهم (و نزد خداست مکر ایشان) این است که خداى تعالى به علم و قدرت بر مکر ایشان احاطه دارد. به تعبیر دقیقتر مکر وقتى مکر است که از اطلاع طرف پنهان باشد و از آن خبر نداشته باشد اما اگر زیر نظر او انجام بگیرد و او هم بتواند در یک چشم بهم زدن نقشه وى را به راحتى خنثى نماید دیگر مکر علیه او نیست، بلکه مکر علیه خود مکر کننده است؛ بنابراین ستمگران هرچند صاحب قدرت و قوت باشند اما سرانجام مخذول خداوند خواهند شد.
ادامه دارد ...
برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع حقیقت نفاق/ فاطمیه 94/ هیئت عشاق الحسین(علیه السلام)
پینوشت:
1. مائده/64
2. ابراهیم/46