(بسم الله الرحمن الرحیم)
پيش درآمد
در بحث انتظار، يکي از مسائلي که درباره ي تربيت است، اين است که اصلاً چه کسي را مي خواهيم تربيت کنيم. در کار تربيتي و آموزشي که آموزش ابزاري است براي کار تربيت، پيوسته صحبت از اهداف مي شود و امروزه هدف هاي رفتاري بيش تر مورد توجه است. اين که مشخص شود چه رفتاري مورد انتظار است که در نهايت آن فرد به آن برسد که بتوانيم بگوييم آقا به اين رفتار رسيده يا نرسيده است. اگر بخواهيم دانستن را که يک امر پنهاني است به رفتار که امري آشکار است تبديل کنيم، بابيد فعلش را طوري ادا کنيم که آن فعل با نام بردن يا نوشتن، قابل مشاهده باشد؛ هر چند اين تبديل اهداف رفتاري گام خوبي است و در جهت اين که در تربيت در آموزش به کجا مي رسيم و به چه سمتي قدم بر مي داريم، بسيار مؤثر و سازنده است؛ ولي در عين حال انتقادهاي بسيار بزرگي در اين زمينه وارد است. و آن اين که گاهي اگر افراد را بخواهند در قالب رفتاري تعريف کنند، نمي توانند بسياري از ابعاد شخصيتي شان را در آن قالب بريزند؛ بنابراين حد ميانه اي را مدنظر قرار مي دهيم؛ يعني از طرفي مي گوييم، بايد از يک طرف اهداف کلي را مدنظر بگيريم و از طرفي اهداف رفتاري را، که آن اهداف رفتاري در حقيقت به ما نشان بدهد که به کجا مي خواهد برسد و کجا بايد برسد. ما، در تربيت نسلِ منتظر، هر دو مقوله را احتياج داريم تا ويژگي هاي شخصيتي شخص منتظر را بيان کنيم.
بقیه در ادامه مطلب